تاریخ شوشترحاج منعم



بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خدایی که لر آفرید
وجودش را زغیرت پر آفرید


نژادم ز خورشـیـد روشنـتـر است
ز هر کس تو گویی نژادم سر تر است


منم بـــی شـــــیـــــــــر تــــن
پدر بر پدر گـــــــرز و شـــمشــیر زن


 چه خونی به رگ های این طایفه است
که هر قطره اش غیرت و عاطفه است


ز دســت زمـــانه بباید گـریست
ز برنو بدستان دگر هیچ نیست


دریــغا کـــجایند شـیــران نـــر
تــفــنـگـهای برنو و اسـب کهر

کـجایـنــد زنــهای مـینا بـه سـر
نــشــینــند و زایـند شـــیـران نر

مرا دودمـانم ز یک گــوهر است
نــژادم ز خــورشید افزونتر است



گر ایران زمین بختیاری نداشت
گمانـــم که از بخت یاری نداشت

 

با درود و صلوات بر محمد وآل محمد

 

 

تقسیمات درون ایلی بختیاری به ترتیب به این صورت است

 

1-ایل،  2- طایفه،3- تیره،4-تش، 5-اولاد، 6-مال 7-خانوار تقسیم میشدند


 
*(لر بزرگ هفت لنگ)*


 
1-بابادی باب:از ایل لر بزرگ هفت لنگ میباشد که به 13 طایفه تقسیم میشود


1-بابادی عالی‌انور 2-شهنی 3-عکاشه4-راکی5-گله6-نصیر7- گمار8-ململی-9-میرقاید10-پبدنی11-احمد محمودی12-آرپناهی13-رواتی (شیخ رباط)


2-بختیار باب:از ایل لر بزرگ هفت لنگ میباشد که به 9 طایفه وهرکدام به تش وتیره تقسیم میشوند

1-بهداروند2-علاءالدینوند3-منجزی4-عالی جمالی5-جانکی سردسیر6-بلیوند-7-دیناشی8-مش مرداسی 9-کیارسی

3-دورکی:ازلربزرگ هفت لنگ میباشد که 7طایفه داردوهرکدام به چند تش وتیره تقسیم میشود


1-زراسوند2-موری3- گندلی 4-بابا5-آسترکی6-اسیوند7-عرب کمری


4-دینارانی:از لربزرگ هفت لنگ میباشد که به 10طایفه تقسیم میشوند


1-اورک2-شالو3-لجمیر اورک4-عالی محمودی5-نوروزی6-بویری7-سهید8-گوروئی9-سرقلی10-کورکور
 


*(لر بزرگ چهارلنگ)*


1-زلکی:از ایل لر بزگ چهارلنگ میباشد که5 طایفه وچندین تیره وتش تقسیم میشود

1-زلقی 2-جاوند3-دوغ زنی4-میان‌جایی5 -سادات


2-محمود صالح :از ایل لر بزرگ چهارلنگ میباشد که به8طایفه وجندتش وتیره تقسیم میشود

 
1-اورش2 -ممزایی3 -هارونی 4-  کاقلی5- آدگار6- آل داود7-ایسپره8-آردپنایی


3-موگویی(موگهی):از لربزرگ چهارلنگ میباشد که 7 طایفه وچندین تیره دارد


1-خواجه موگهی 2-سرلک 3-شیخ سعید 4-پیرگویی 5-دیویسی 6-شیاس 7-مهدور

4-میمی وند:از لر بزرگ چهار لنگ میباشد که به 5طایفه وچندین تیره وتش تقسیم میشود


1-بساک2-پولادوند3-عودالون4-ایسوند5-حاجی‌وند  


5-کیان ارثی:از لربزرگ چهارلنگ میباشد که به16طایفه وچند تش وتیره تقسیم میشود
1-حموله-2-کهیش3-باورساد4-ممبینی5-جانکی گرمسیر6-زنگنه7-برون8-گل‌گیری9-مدی10-محمدجعفری11-غریب‌وند12-کردزنگنه13-هرکل14-استکی15-شیخ16-سهونی

  اقوام ایرانی اصیل را می توان به ایل لر(لر بزرگ ؛ ایل بختیاری هفت لنگ وچهارلنگ و لر کوچک چهار لنگ اهالی لرستان) را  نام برد که همگی از زیر شاخه ها یا تیره های پارت هستند


 
زبان

 


زبان مردمان این ایل پارسی دری (‌ دربار ساسانی) است . که تنها زبان اصیل باقی مانده قبل از قاطی شدن با اعراب است که هرگز از بین نخواهد رفت چرا که اکنون بیش از 4 میلیون نفر در سراسر دنیا به این زبان ( البته گویش پارسی ) سخن میگوید . در فراگیری این زبان هیچ گونه نوشته ای وجود ندارد و از سینه به سینه به فرزندان منتقل می شده است . ولی اکنون افرادی هستند که کتابهایی را برای نگه داشتن این گویش اصیل چاپ کرده اند. پارسی دری برادی هم دارد که آن پارسی پهلوی است که این گویش با گویش پارتی ها ( خراسانی های قدیم و زبان اشکانیان) قاطی شده است که  فرقی نمی کند و تنها تفاوت آنان به تلفظ واژه ها برمیگرد و  نه چیز دیگر .  پارسی در در ادای واژه هایی جمع  فتحه بالای واژه ها را به گ تبدیل می کند مانند دُر ( دختر) درگل ( دختر ها ) زن = زنگل ( زن ها)و. در ادای  حروف تفاون وجود دارد مانندق = خ و دراین گویش حرف ق جایی ندارد و در بیشتر مواقع در واژه های موجود در این گویش به خ تبدیل می شود.


 
پوشاک
 
 
لباس مردان بختیاری 3 قسمت است(1-چوغا یا چوخا  لباس بالا تنه‌2- کلاه  3- شلوار دبیت)


1-چوغا یا چوخا :دارای نقش و نگار هایی است سیاه و سپید که از روی پاسارگاد، قبر کورش بزرگ ساخته شده است و بیان گر پیروزی سپنتا مینو بر انگره مینو (آیین زرتشت سپنتا مینو = فرشته نیک و انگره مینو = اهریمن)است به طوری که خطهای سپید سپنتا مینو ، از پایین به بالا می آیند و خظ های سیاه که بیانگر انگره مینو است از بالا به پایین می آیند و بیان گر پیروزی نیکی بر شومی است


 
2-شلوار دبیت:  که دمپاچه های بسیار گشادی دارد و زیبایی ویژه ای را به مرد بختیاری می بخشد نشاندهنده  مرد بختیاری است که با تفنگ بسیار زیبا تر نیز میشود. مردان این ایل کلاهی به رنگ سیاه و یا سپید بر سر می گذارند


 
پوشاک بانوان

  
پوشاک بانوان بسیار شبیه به پوشاک ن شمال کشور است البته با اندکی تفاوت در رنگ و تزئینی ها  که در ایل بختیاری ن سنگ ها ، سکه ها و  طلا های گران قیمت را به آن می چسبانند  و  آن را به دور سر میبندند . این مزین که لچک نام دارد بیانگر دختر بختیاری بودن است.

روسری این ن که مینا نام  دارد به آیین زرتشتی باز میگردد . چرا که روسری از قبل از اسلام نیز وجود داشت . دامن ن این ایل هم مانند شلوار مردان دمپاچه گشاد است و دارای رنگ های متنوعی میباشد که به آن دامن قری میگویند.
 
 
رسومات


 
از رسومات این ایل شاهنامه خوانی را می توان نام برد که اکنون دیگر وجود ندارد و به 100 سال پیش باز می گردد رسومات این ایل مانند بسیاری از ایرانیان است و حنا بندان و عقد و . در عروسی به چشم می خورد بعد از عروسی هم آیینی وجود دارد که به آن تازیدن می گویند.جوانانی از این ایل با سوار شدن بر اسب در دره ها و دشت ها ضمن مسابقه ، تیر اندازی نیز می کنند در این ایل شکار و شکارچی جای گاه خاصی دارد به طوری که در هر جا که بودند جانوران آنجا را تا مرز نابودی می بردناند به طوری که رضاشاه پهلوی عده ای را از ارمنستان به گهرو استان چهار محال و بختیاری آورد تا به این مردمان کشاورزی یاد دهند.  چهارشنبه سوری و 13 بدر را  جشن می گیردند و هرگز رسومات دیگر را فراموش نمیکنند.

 
جایگاه خان


( 1- خان یا رئیس2-طایفه 3- تش  4-  تیره ) که اکنون و جود ندارد برای مردمان فرمانروایی میکرد و جایگاه ویژه ای دارد به طوری که تمام دعوا و جنگ ها را میتواند خاموش یا به راه بیاندازد  . آخرین خان آقاجعفر قلی خان خان ایل بابادی بود که متاسفانه در حدود چندسال پیش فوت کرد

زینت ن:زینت ن عبارت است از گردنبندو قاب قرآن نقره یا چرمی که به بازو می بندند و حنای زیادی برای رنگین کردن گیسوان و ناخن های دست و پا استعمال می نمایند

پیراهن بانوان بختیاری:پیراهن بانوان بختیاری دارای برشی ساده است. آ ستینش راسته و با زیر بغلی یقه آن گرد و جلو باز است. قد آن تا به وسط ساق پا می رسد و در پهلو از پایین دامن تا حدود کمر و گاه اندکی پایین تر چاک دارد. جنس پارچه از ساتن رنگی و اغلب بدون گل و بوته می باشد. گاهی بر دامن آن در جلو، تزییناتی از نوع پولک و زر یا سکه های تزیینی تعبیه می کنند. (پوشیدن این نوع پیراهن ها در نزد بانوان فارس (قشقایی ها) نیز مرسوم است.


تنبان (شلیته) بانوان بختیاری:تنبان، شلیته ای لیفه دار و پرچین است (مقدار پارچه آن از شش متر کمتر نمی باشد) این تنبان، همیشه از مخمل های خوشرنگ و الوان و گاهی در زمینه خود گل و بوته دار تهیه می شود.

 یل (کت) بانوان بختیاری: بانوان بختیاری، یلی نیز دارند که بر طبق معمول از مخمل گلدار یا ساده، گاهی با سر دست مزین و با یقه ای ایستاده و گاه خوابیده می باشد و در جلو با دکمه بسته می شود و آن را بر روی پیراهن می پوشند.

جوم(پیراهن):پیراهنی است آستین بلند مچ دار که پیش سینه اش چاکدار بوده و سه دکمه بر آن می دوزند بالاتنه و دامنش صاف و بدون چین می باشد. بلندی آن تا زیر زانو می رسد و دو طرف پایین دامنش آن را به اندازه ۲۰ سانتی متر چاک می دهند و بیشتر آن را از پارچه های زمینه سرخ و سبز و مشکی و سرمه ای ساده و گلدار می دوزند.

فرم:پیراهنی است که بالاتنه اش تا کمر ساده بوده دامن آن تا زیر زانو می رسد و چینهای ریزی دارد و آستین هایش نیز بلند و ساده و بدون مچ می باشد.

شوال قری:شوال قری نزدیک به ۱۰ متر پارچه می برد که آن را ۱۰ تخته کرده و به هم می دوزند و در لیفه اش بند تنبان می اندازند و به پا می کنند. از این شلوارها دو تا در روزهای معمولی به پا کرده و زیر آنها پاکش» می پوشند.

پاکش:شلواری است که از پارچه ارزان قیمت معمولی مانند زیر شلواری مردانه دوخته شده و از زیر شلواری قری آن لر به پا می کنند در روستاهای دیگر بختیاری به پاکش، نظام نیز می گویند.

مینا:از پارچه های نازک حریر مانند به رنگ های آبی، زرد، سرخ و بنفش چهار متری می گیرند و آن را تا کرده دور سر می بندند به طوری که یک سر آن آزاد بوده و به پشت رها می شود. روی مینا دستمالی نیز می بندند و در مواقع مهمانی و مسافرت روی آنها چادر نیز به سر می اندازند.


کلـج: کتی است که از پارچه های مخملی رنگین مانند کت های نه معمولی می دوزند و به لبه های آن یراق یا سکه می دوزند. این کت را روی پیراهن می پوشند. با این لباس همیشه گیوه به پا می کنند. زنهای پا گچی معمولاً هنگامی که جوم در تن دارند زیر آن شلوار قری پوشیده و مینا به سر بسته و کلج در برمی کنند و پای افزارشان با این لباسها گیوه می باشد. اما هنگامی که فرم در بر دارند زیر شلواری معمولی به پا کرده و روی فرم بافتنی پوشیده و به سرشان روسری می بندند و کفش شهری به پا می کنند.


لچک (کلاهک):کلاهی است که در زیر مینا قرار می  گیرد و با پشت سوزنی به مینا متصل می گردد. اندازه دقیقش ۲۵*۱۰ سانتی متر است دو بند دارد که در زیر گلو بسته می شوند و زیر لچکی به قسمت گره خورده آنان وصل می گردد. در جلوی آن اشرفی می دوزند بر روی آن منجوق و الماس نما (نگین های کوچک و الوان) می دوزند.

زیر لچکی (بنایی ):سکه های طلا با نقره را به هم جوش و در زیر گلو لچک متصل می کنند.

بند سوزن (سیون بن):برای محکم کردن مینا بر روی لچک مورد استفاده قرار می گیرد که به شکل های مختلف مهره، گیوه سنجاق دیده می شود معمولی ترین آن به شکل میوه است که بنا به استطاعت مالی و قدرت اقتصادی هر فرد از گویهای رنگین یا گیره هایی از جنس طلا و نقره انتخاب می شود.

دستمال (شده ):دستمال چهارگوش مشکی ابریشمی است که در واقع می توان آن را نوعی پیشانی بند به حساب آورد. آن را بر روی پیشانی بسته و از روی دو گوش نیز می گذرانند و در پشت سر دو طرف آن را به هم گره می زنند. در جلوی این دستمال که به هنگام استفاده آن را چند تار چند لایه می کنند دو گوی نقره ای ریشه دار وجود دارد که به آنها گوی سر دستمال می گویند.
 
شلوار قری:به صورت دامنی بلند و چین دار دوخته می شود. معمولاً برای تهیه آن از رنگهای شاد استفاده می گردد و در حدود ۱۲-۶ متر پارچه برای دوخت آن لازم است.  در قدیم برای تهیه شلوار قری از مخمل استفاده می کردند. امروزه به خاطر گرانی مخمل و همچنین پارچه زیادی که برای فراهم کردن شلوار قری لازم است از چیت استفاده می شود که قیمت و هزینه تمام شده آن حتی اگر از چیت باشد بسیار زیاد است.


  پیراهن لری:پیراهن راسته ای است که در دو طرف آن دو چاک دارد طول آن حدود ۵۰ سانتی متر است که روی شلوار قری پوشیده است.

 
گیوه ملکی:نوعی گیوه محلی است که امروزه چندان استفاده ندارد به علت استفاده از کفش های شهری جوراب آنها نیز بیشتر پشمی است ولی رفت و آمد به شهر و همجواری با شهرنشینان باعث شده که امروزه از جورابهای شهری بیشتر استفاده شود.

خالک (میخچه) :شیئی کوچک به اندازه دکمه که جنس آن از طلا یا نقره است و دماغ (بینی) را سوراخ کرده و از رو به یک طرف آن وصل می کنند. امروزه چندان مورد استفاده قرار نمی گیرد. گوشواره انگشتری،
 
النگو:همانند زینت  آلات شهری هاست. آنهایی که ثروتمندترند از نوع جنس طلا استفاده می کنند و کسانی که در رده های پایین تر قرار دارند از گوشواره های مهره ای، النگوهای برنجی و لاکی و بدل استفاده می نمایند. انگشتری های آنان معمولاً از عقیق است ولی آنهایی که متمول تر هستند از فیروزه و طلا هم برخوردارند.

 بازوبند:نواری پارچه ای است که در قدیم برای تهیه آن از پشم شتر استفاده می کردند. روی  آن سکه های طلا، نقره با سنگ های تزیینی (عقیق، فیروزه) و همین طور سکه های گوشه کرده و دسته دار وصل می کنند. عموماً  به خاطر دوری از چشم زخم آن را استعمال می کردند.

 
میلیا (خلخال):میله نقره ای است که یک طرفش باز می شود و بر روی مچ پا قرار می گیرد جنس آن از طلا یا نقره و یا مس می باشد. این میله به راحتی قابل کوچک و بزرگ شدن است به طوری که در روی هر پایی به راحتی قرار می گیرد.
 
ایرج افشار نیز چـنیـین نـتـیجه ای گرفته و افزوده است : " لباس ن بخـتـیاری شباهت زیادی به لباس ن زرتـشـتی دورهً ساسانی دارد و زبان بخـتـیاریان به زبان پهلوی زمان ساسانـیان نزدیک است  و  از واژه های عمومی ترکی و عربی  بهره نمی گیرند. " او در جای دیگر آورده است که بخـتـیاریان از نـژاد پارس هـستـند که در سده های ششم و هـفـتم قبل از میلاد با ایلامیان درآمیخـته و نـژاد واحدی را بوجود آوردند.

 منشی سفارت روس، بارون دوبد که در زمان محـمد شاه به بخـتـیاری سفر کرده است نیز براساس زبانـشان بر این باور است که آنها ساکنان اصلی این خاک هـستـند. وی آنها را " قوم لر " دانسته که همراه با لک ها و کردها، سه شعـبه اصلی نـژاد زند را تـشکیل می دهـند. به علت ایرانی الاصل بودن بخـتـیاریها، این قـبـیله بخـشی از کتاب قوم لر آقای امان اللهی را تـشکیل داده است.  دسته ای دیگر بخـتـیاریها را غـیر ایرانی دانـسته اند. شیـندلر، آنان را غیر ایرانی که تـبارشان به ترک ها و مغـول ها می رسد و بـین سالهای 1900 - 2900 قـبل از هـجرت به ایران آمده، دانسته است. او برای اثـبات ادعـای خویش به مقـیاس جمجمه سر آنها اشاره دارد که با ایرانی ها فرق دارد.

 
مورخان یونانی، بخـتـیاریها را یـونانی الاصل که همراه با اسکندر مقدونی به ایران آمده اند دانسته و نوشته اند، چون ایرانـیان به آنان می گفـتـند شما پـیروز نـشدید، بلکه بخت شما را یاری کرد، به همین خاطر به بخـتـیاری معـروف شدند. نـیکزاد، نویـسندهً محلی بخـتـیاری نـیز پس از ذکر روایات مخـتـلف نـتـیـجه می گیرد که :  " روی هم رفته از تمام این نوشته هاو آثار و اسناد تاریخی استـنـباط می شود که بخـتـیاریان از ایرانـیان اصیل و با اکراد و الوار از ریشه و نژاد و زبانشان نـیـز همان پهلوی است ".


بطور کلی ازدواج در قوم بختیاری به پنج صورت ختم به خیر میگردد .


ازدواج ناف برون


ازدواج خون بس


 ازدواج فامیلی


ازدواج گا به گا


ازدواج هم بهری


  مراسم عروسی بختیاری وشوشتری ها از ابتدا تا انتها


اول:زون گشون (بله گفتن): که با هدیه دادن به پدر و دختر توسط اقوام داماد همراه می باشد این هدیه به معنی آن است که قبول کرده تا پیرامون خواستگاری از دخترش صحبت نمایند ، چنین هدیه ای معمولا یک راس قاطر و یا تفنگ و یا چیزی مشابه می باشد که سر انجام پس از عروسی به عروس بخشیده می شود ، پس از بله گفتن ، پارچه لباس را به عنوان هدیه به دختر می دهند که به آن)(بله بندون)می گویند .


دوم: دست بوسون (شیر نی خوردن): پس از آن که خانواده داماد اجازه صحبت کردن از سوی خانواده دختر را یافتند ، با هماهنگی قبلی روز وساعت نیکی را بر می گزینند تا با آمادگی کامل و به همراه افراد فامیل وطایفه و عده ایی از بزرگان سواره و پیاده با نواختن ساز ودهل وبه همراه داشتن چندین راس گوسفند کشتی و سایر وسایل پذیرایی که کلملا به عهده داماد می باشد به سوی خانه پدر عروس رهسپار می شوند ، و بیشتر اوقات گوسفندان پیشاپیش توسط یکی از جوانان فامیل داماد فرستاده می شوند در طول این راه خانواده ی داماد و همراهان به سوار بازی و شلیک تیرهای هوایی و شادی کنان و خواندن آوازی به نام (دوالالی)که نوعی سرود و آهنگ شادی است که در ادامه چندین بیت از آن را بر روی کاغذ می آورم توسط ن و دختران ایل به هنگام برگزاری مراسم عروسی خوانده میشود و در پاره ای مواقع همراه با (کل و گاله) ن و مردان جوان ایل که منظره بسیار بدیع وخاطره انگیزی را در ذهنها تجسم می نمود و به کل وگاله معروف است می پردازند، وپس از رسیدن به نزدیکی خانه پدر عروس از آنان استقبال به عمل می آورند ،سپس پدر داماد و عروس بعد از تعارفاتی چند وارد مذاکره شده و هر یک از نزدیکان خود به شور می نشینند ، وپس از تبادل نظر پیرامون مسائل مادی از قبیل حق شیر(شیربها)و پشت قباله (مهریه)مباحثی مطرح و سرانجام و با وساطت بزرگان و ریش سفیدان طایفه ، طبق سنت حسنه اسلام به توافق می رسیدند البته در مورد شیر بها(حق شی)غالبا گوسفند واسب و قاطر و گار وغیره و بعضی مواقع علاوه بر وجه نقد ئ ملک و باغ نیز به عنوان پشت قباله مهریه مطرح می شده ، ولی مبلغ مورد توافق نهایتا با توجه و مقتضیات زمان بسیار ناچیز بود ،اما میزان حق شیر صرفا بستگی به چشم و هم چشمی و دور و نزدیکی فامیل داشت اگر طرفین از دو طایفه بودند ، بدیهی است که مبلغ مورد توافق و یا تعداد گوسفندان و حیواناتی که بابت (شیربها)در نظر گرفته می شد رقم قابل ملاحظه ای را تشکیل می داد ، وبعد از توافق نهایی ، حاضران دست پدر عروس را می بوسیدند و به همین منظور  این مرحله را(دست بوسون)نام گذاری کرده اند  پس از نوشتن صورت مجلس و رد وبدل شدن وجوه مورد توافق صورت مجلس وشناسنامه دختر را پیش یک نفر که از سوی طرفین به عنوان معتمد انتخابمی شد می گذاشتند و تا هنگام عروسی ، سپس با حضور افراد ذینفع و در موعد مقرر تحویل داده می شدند ، در طول نامزدی هر گاه داماد جهت سرکشی و احوال پرسی به خانه نامزد (عروس) عزیمت می کرد هدایایی از قبیل سکه های نقره و گاهی طلا و پارچه و یا روسری به همراه می برد ، اگر پیش از عروسی مصادف با عید نو روز می شد مادر و خواهر داماد غذایی از برنج و گوشت و غیره تحت عنوان (آش عیدی) به خانه عروس می بردند. متاسفانه غالبا این سنت ها می روند تا در زیر غبار زمان پنهان گردند وبرخی نیز کما بیش رایج هستند ، اما به تدریج به کهنگی گراییده اند و این فرهنگ پر بار می رود تا با بی مهری و کم التفاتی از صفحه ذهنها محو گردد و غروب حیات خود را نیز به نظاره بنشینند . پس از آمادگی داماد و تبادل نظر لازم و هماهنگی با خانواده عروس و تدارک نسبتا وسیع ، داماد و یا برادر او در بین ظایفه هایی که به نوعی با آنها وابستگی دارند می روند و به جمع آوری اوزی می پردازند ، مردم نیز گوسفند و بز وغیره را به او به عنوان هدیه می دهند ، از این رو گوسفندان کشتی عروسی و گاهی خیلی بیشتر از تعداد مورد نیاز فراهم می گردد ، این امر باعث می شد تا در آغاز زندگی مشترک با فشار بار مالی مواجه نگردند ، و این یکی از سنتهای حسنه و کم نظیری است که در این ایل پایدار مانده و جزیی از فعالیتهای فرهنگی واجتماعی آنان محسوب می گردد. در این هنگام با جمع شدن افراد فامیل و طایفه های وابسته سوار و پیاده زن ومرد همراه با ساز ودهل ، در حالی که گوسفندان ( بار آوزی) و سایر بار وبنه ای که تهیه گردیدهتوسط چند نفر جوان پیشاپیش روانه خانه پدر عروس می کنند ، بعد از صرف غذا و سایر مراحل و در هنگام باز گشت یک تکه قند یا شاخه نباتی به رسم شیرنی زندگی توسط برادر عروس به کمر او بسته می شود ، آنگاه او را بر مادیانی اصیل سوار می کنند و در حالی که چادر سفیدی بر سر دارد و دستمالی  روسری که از جنس حریر یا ابریشم بر روی سرش می اندازند که به آن (سر انداز) یا ( ری برقه)می گویند تا صورت او را هم بپوشانند آن گاه پسر بچه خرد سالی را بر ترک او سوار می کنند به نیت این که ثمره ازدواج و فرزند اولش پسر شود نقش پسر و عموما مرد در اقتصاد و فرهنگ پدر تباری جامعه ایلی ، تاثیر بسزایی دارد و در تمام سطوح مختلف محسوس می باشد ، در میان راه و به هنگام مراجعت به خانه داماد ، در حالی که با  تیر اندازی از سوی سواران فامیل بدرقه می شوند ، پس از طی مسافتی هم سو با نواختن سازودهل و خواندن آواز (دوالالی) توسط ن و کل وگاله و شلیک تیر های هوایی ، سوارکاران به سوار بازی و هنر نمایی می پردازند و داماد در حالی که بر اسبی تیز رو و چابک سوار می باشد با یک حرکت چست وچالاک ری برقه ( سر انداز)عروس را ربوده و جست وخیز چشم گیری فرار نموده و بقیه سوار کاران همراه وی را تعقیب می نمایند تا شاید بتوانند سر اندار را از وی بگیرند و چنانچه فردی موفق شد که دستامل (سراندار) را از داماد بگیرد ، مجددا همگی فرد گیرنده را دنبال می کنند و همین وضع تا منزلگاه داماد ادامه دارد در بین راه چوپانانی که در مسیر حرکت عروس و همراهان قرار دارند با آوردن قوچ گله جلو عروس را می گیرند ، به این منظور که فرزند اول پسر شود و در این رهگذر داماد و یا یکی از بستگان او هدیه ای که غالبا وجه نقد می باشد به آورنده قوچ می دهند و اگر مسافت طولانی باشد ممکن است این عمل چندین بار تکرار گردد و هر بار آورنده قوچ گله و یا گاونر هدیه ایی از سوی داماد و یا همراهان نزدیک به او داده شود . به هنگام رسیدن به خانه داماد عروس وارد خانه نمی شود ، زیرا مرحله(گرزنون)فرا رسیده و بذون دیافت هدیه از سوی داماد و یا پدر او وارد خانه وی می شود ، سپس مرحله قربانی کردن گوسفند فرا می رسد از این رو یک راس گوسفند را که قبلا به منظور قربانی کردن در پیش پای عروس آماده کرده اند سر می برند و کفش عروس را به خون آن آغشته می نمایند . پس از صرف شام و یا ناهارو پذیرایی از مدعوین وقت(روگشون) فرا می رسد ، واکثریت دعوت شدگان بنا به سنت و توانایی خویش مبلغی را به عنوان هدیه به عروس می دهند ، در عوض اگر هدیه دهنده مرد باشد از سوی عروس یک جفت جوراب ویک عدد دستمال مردانه متقابلا به وی هدیه داده می شود و اما اگر هدیه دهنده زن باشد یا دختر باشد جوراب و روسری نه داده می شود . پس از شب زفاف از سوی خانواده عروس غذایی تدارک دیده می شود تا به خانه داماد ببرند و در انجا صرف شود که به آن آش(دم بردگونی) گویند .

 
پاگشون:چند روز پس از مراسم عروسی ، فامیل عروس و داماد آنها را

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سیگمانا گاه نوشته‌های من امیار تجهیز دخترانه هایم کارخانه تولید ضد عفونی کننده دست و سطوح حناسی آشپزی ایرانی چون که من اینجا بودم. :) ▀▄▀▄▀▄ مدرسه ی شاد▄▀▄▀▄▀ Share my experiences in MCS Artificial Intelligence